سلااام. بهتون پیشنهاد میکنم از رابطه خوب من و تدی خبردار بشید. تدی، لوپ هلندی ناز نسکافه ای رنگ من بود. یه خرگوش باهوش و بازیگوش که کل خانواده ما رو عاشق خودش کرده بود. تو این رابطه ما فراز و نشیبایی بود که جالبه راجبش بدونید. یه سری مسائل هم هستن که بد نیس بدونید و ازشون برای تربیت لوپ بانمکتون استفاده کنید.
نظافت و تغذیه تدی خیلی مهم بود:
لوپ ها به نظافت و تغذیه خیلی حساسن. سلامتشون هم به این فاکتور ها وابسته س. به همین دلیل سعی می کردم هر روز جای تدی رو تمیز کنم و جاشو با یونجه یا پوشال های تازه پر کنم تا خیس نباشه و احتمال رشد باکتری و قارچ هم کمتر بشه. یه شونه مخصوص هم خریده بودم که هر روز موهاشو مرتب می کردم و البته با این شونه زدن مطمئن می شدم که هیچ حشره ای تو موهاش نیست. راستی حتما به گوش های لوپ دقت کنید، اگه مثلا بوی بدی از گوش تدی حس می کردم نشان از عفونت بود و حتما با دامپزشک در میون میذاشتم.
تغذیه تدی رو با یونجه خشک و گاهی یونجه تازه غنی می کردم. هیچ وقت اجازه نمیدادم که بچه های فامیل به لوپ پفک یا چیپس بدن. از بسته های کروکت جوندگان می خریدم و هر بار با تدی بازی می کردم از این کروکت ها میدادم بهش. از این راه کم کم تربیت هم شد و هر وقت صداش میزدم میدویید و میومد بین پاهام و منتظر بازی کردن بود. کلا تدی از زندگی با من خیلی راضی بود.
پایان رابطه خوب من و تدی :
تدی کم کم داشت بزرگ می شد و تصمیم گرفتم تو حیاط خونه آزادش بزارم که آزاد تر باشه. ولی بعد چند روز دیدم تقریبا غریبی می کنه و دیگه سمت من نمیاد. دوباره بعد چند روز دیگه خیلی خشن شده بود و کلا از دستم فرار میکرد، حتی اگه میگرفتمش چنگم میزد. به شدت ترسیده بود. فهمیدم یه گربه اومده تو حیاط ما و بچه کرده. هر کاری کردم نتونستم دوباره تدی رو مثل سابق آروم کنم و رابطه م باهاش خوب شه. بیشتر از اینم فرصت نداشتم و باید میرفتم دانشگاه برا همین مجبور شدم واگذارش کنم.
سعی کنید امنیت و آرامش لوپ رو خیلی جدی بگیرید تا از دستش ندید.